گاهی دلت نمی خواد بنویسی
گاهی دلت نمی خواد بخونی
گاهی نمی خوای بری کلاس
گاهی نمی خوای کامنت بزاری یا کامنت جواب بدی
گاهی حوصله خودتم نداری
گاهی دلت می خواد بشینی لبه پنجره و ذل بزنی به یه چیزی
گاهی لب اون پنجره دلت نمی خواد چیزی ببینی میخوای فقط ذل زده باشی
گاهی آفلاین دوستتو می بینی حالشو نداری جواب بدی
گاهی دلت گرفته دلخوری دمغی بی حوصله ای
گاهی دلت تنگه خبر نداری
گاهی نمی خوای خواهر خوب باشی مادر خوب زن خوب اصلا حالشو نداری خوب باشی
گاهی متکات خیس شده از گریه نمی دونی چرا
گاهی غم عالم تو دلته نمی دونی از کجا اومده
گاهی دوست داری سرتو بزاری گوشه دیوار زر بزنی شونه نمی خوای برای تکیه دادن
گاهی دلت نمی خواد حرف بزنی
گاهی منتظری نمی دونی انتظارت برای کیه یا برای چیه
گاهی...
گاهی...
گاهی...
آدمی دیگه گاهی نمی دونی چه مرگتــه
یحتمل نزدیک پریودت هست جانم. یا احوالاتی شبیه اون وقتا. برای من این جور وقتا یه بستنی خوشمزه یا چیزی توی این مایه ها کلی جواب می ده. :))
ReplyDeleteغلط نکنم تو همون مریمی که فسنجون مستت می کنه.کلا آدمم دیگه بعضی وقتا نمی دونم چه مرگمه.در باره من بستنی جواب نمیده چون کلا اهلش نیستم باید به چی قوی تر فکر کنم.این گلها هم که گذاشتم بی تاثیر بودن.
ReplyDeleteما همیشه میدونیم چه مرگمون هست.
ReplyDeleteاگه گاهی باشه، اشکالی نداره . اما می دونی.. این روزها، در واقع؛ گاهی ، عادی هستم...
ReplyDeleteبه برکت وجود دولت مهرورز و البته بالادستیهاش کافیه فقط ایرانی باشیم یه مرگمون هست
ReplyDeleteما که داخل ایرانیم این گاهی شما برای ما اکثر اوقاته !
ReplyDeleteاما این گاهی ها سراغ همه میاد و دوایش گذر زمان است و بس.
گاهى يعنى تا آخر عمر، هميشه يعنى حتى بعد از مردن هم !!!
ReplyDeleteبی انصاف نباشید چهارگاه یعنی تا آخر عمر بالشمان را از گریه خیس کنیم و ندانیم چه مرگمان است؟
ReplyDelete