تصمیم داشتم امروز مطلب دیگه ای رو پابلیش کنم ولی چون به لیلای عزیز قول داده بودم برای گذاشتن چند تا عکس از ایرلند این شد که اولا برای گرفتن عکسها جای همه تون خالی نهار رو تو دل طبیعت خوردیم بعد هم تا دلتون بخواد عکس گرفتم ولی وقتی برگشتیم خونه و دوباره چک کردم دیدم اون چیزی که گرفتم اونی نیست که لیلا ازم خواسته بود این شد که گشتم تو فلدرهای قدیمی و اینا رو انتخاب کردم .
|
کلی گشتم تا عکس پنجره پیدا کردم |
|
یه آسیاب قدیمی |
|
یه کلیسای قدیمی تو یه شهر کوچیک |
|
زن وشوهر ایرلندی مشغول چمن زنی |
|
اینو امروز گرفتم از این صحنه ها اینجا زیاد می بینی |
|
این عکس هم کاره امروزه پاییزه اومده خیلی وقته |
|
اگه تو مسابقه عکاسی از پاییزشرکت می کردم حتما این عکس رو میفرستادم |
|
اینجا رو هر روز تو مسیر کلاسم می بینم |
|
اینجا هم از اون قسمتهای شهره که جون میده برای پیاده روی |
|
این پرنده ها خیلی زیادن اینجا این یکی برام ژست هم می گرفت |
|
دابلین یه شب پر خاطره |
|
زمستون سال گذشته منزل یه دوست مهربون |
|
اگه بارون نباره بازم ابرا همیشه تو آسمونن |
|
خسته نباشین بفرما چایی صحرایی |
واااااااااای حسابی غافلگیرم کردی !مرسی مژگان جون مرسی.عجب زیبا و قشنگ به خصوص اون جاده پاییزی اون قوی نزدیک که دلم میخواد گردنشو بگیرم نازکنم و این فنجون چای........
ReplyDeleteبازم ممنون عالی بود مطمئنم اونجا سوژه های زیبایی واسه عکاسی هست
متاسفانه لینکی که ازت دادم کار نمیکنه جتمن درستش میکنم ببخش دست من نیست
ReplyDeleteالبته من بابت این آشنایی فرخنده یه تشکر خاص به وبلاک باران(آقای محمد)بدهکارم که ادرس جدیدت رو بهم دادن.
ReplyDeleteخدایا حکمتت رو شکر چه ساده آدم میتونه دوستهای خوب پیدا کنه. این روزا مخصوصا به یه دوست از جنس خودم خیلی احتیاج داشتم. ممنونم که پیدا شدی.من یه آدرس ایمیل هم ازت می خوام اگه ممکنه.
بابت لینک هم ممنون
برای خوشحالی شما و لیلا خانم خوشحالم.
ReplyDeleteدستتون واسه اینهمه عکس قشنگ درد نکنه ممنون