Home-made cakes can bring smile to anyone’s face:)
Order your favourite cake for your special event today and don't forget to share if you know anyone who might like one!
sarab1345@yahoo.ie
00535 86 7306683

Wednesday, 2 November 2011

قصه بهرام قسمت چندم


...ولی بهرام اون قضیه همون سالها تموم شد.میگه: نه نشده تو باید تمومش کنی. مستاصل میشم میگم اما من بلد نیستم.خودت که میدونی .اونهمه نامه عاشقونه چه جوری بنویسمشون.؟بلد نیستم.من به عمر نامه عاشقانه ننوشتم برای کسی.دستشو میزاره سر شونه ام و با یه لحن آمرانه ای میگه تمومش کن.یه چیزی توی نگاهش هست که آرومم میکنه...

***


دوستای خوبی که وبلاگ منو ازاول دنبال کردن می دونن یه قصه بود به اسم بهرام .که در اصل قصه نبود یه واقعیت بود که اون سالها که من دبیرستان میرفتم اتفاق افتاده بود .همیشه دوست داشتم شکل قصه بهش بدم و بنویسمش شروع هم کردم ولی راستش کلا رمانتیک بازی بلد نیستم .اون وقتا کی جرات داشت نامه عاشقانه بنویسه . کلا کی جرات داشت عاشق شه که از این غلطها بکنه تازه یه وقتی هم که ازاین نامه ها به دستمون می رسید به سفارش برادر نازنین نخونده پاره می شد .تنها مطلب عاشقونه ای که نوشتم شعر دریچه بود که پشت عکسم نوشته بودم دادم به رضا روزای اول نامزدیمون اونم چون من رفته بودم سفر .این شد که کلا این استعداد در ما رشد نکرد و حالا قصه بهرام لنگ چهار تا نامه عاشقانه مونده
ایران که بودم به سرم زد تم قصه رو کلا عوض کنم و یه جور دیگه بنویسم یه خط خطی هایی هم کردم که خیلی خوب از آب در نیومد حالا میخوام قصه رو یه جور دیگه تعریف کنم .یه جوری تو زمان حال.خدا کنه بتونم.
پس بزودی لابلای پستهایی که میزارم قصه بهرام رو هم ادامه میدم .برای دوستانی هم که احتمالا میخوان از اول قصه همراه باشن همه قسمتها رو یه جا گذاشتم که می تونین اینجا پیداش کنین.


2 comments:

  1. یکی اینجا ظاهرا داره قصه عاشقیشو مینویسه. اگه قصه های عاشقانه دوست داری دنبال کن
    (تو بلاگر نمیشه پیام خصوصی داد. اگه دوست داشتی این پیامو بعدش پاک کن)
    http://loverdiaries.persianblog.ir/

    ReplyDelete
  2. ها ها چه بامزه !
    ما نسل سوخته ها رو چه به عاشقی تو جوونی .من فقط می خوام یه خاطره رو تبدیلش کنم به یه قصه البته اگه بتونم.دروغ چرا از قصه های عاشقانه هم بدم نمی یاد.

    ReplyDelete