چشممو که باز می کنم میبینمش بازم اون بالا از میله لوستر آویزون شده و داره بی خیال برای خودش تاب بازی میکنه .بازم اومده . معلوم نیست از کی دویاره کارشو شروع کرده آروم و بی سر و صدا برای خودش تنیده بافته و حالا باز یه تور بزرگ از لوستر برام آویزون کرده .
همین چند روز پیش بود که بیرحمانه به جنگش رفته بودم اما اون انگار خستگی ناپذیره .اونقدر بی سر و صدا و بدون مزاحمت کار شو انجام می ده که به صبوریش حسودیم میشه.نمی دونم منکه نمی بینم شایدم همین الان که دارم نگاهش میکنم داره از اون بالا برام شکلک در میاره .می خوام پاشم دوباره بیفتم به جونش اما نه چه کاریه بزار یه امروزرو
خوش باشه .
فردا
فردا
farda yani key?on hameshe hastesh bayad ye fekre asasi kard
ReplyDeletebayad rishasho khoshkond
آخه دوست داشتنیه !!!!!!!!!!!
ReplyDeleteزحمتکش صبور چه جوری دلم بیاد