ما آدمها هر چه می کشیم از سر این زبانمان است .همان که توی دهنمان میچرخد و می گردد وکلمات را شمرده شمرده یا نشمرده نشمرده بیرون میریزد.از اول تاریخ بشریت آدمهای بخت برگشته هر چه کشیده اند از همین یک تکه گوشت صورتی داخل دهانشان بوده کلا بعضی وقتها که می میریم اگر این تکه گوشت را تکان ندهیم وقتی که باید زبان به دهان بگیریم و سکوت کنیم بلبلی کردنمان می گیرد جایی هم که باید فریاد بزنیم و حق طلبی کنیم سکوت می کنیم .
توی همه درگیریهای لفظی زبان نقش اول فیلم است.می چرخد می گرددو بیرون میریزد.خرابکاری پشت خرابکاری.گاهی هم الفاظ بیب دار.خوب که می چرخد و اوضاع را آشفته می کند غلاف می شود .یک چسب قوی می خورد روی لبها که اجازه تکان خوردن را از آن بگیرد. سکوت می شود سرد و سنگین.حالا که وقتش است بابت آن جمله های بیب دار عذر بخواهد سفت شده سنگین شده و تکان نمی خورد
گفتم که ما آدمها هر چه می کشیم از سر این زبانمان است کاش به همین جا ختم می شد این زبان لاکرداربا آن ترکیب صورتی خیس مرکز چشائیمان هم هست مزه غذاهای خوشمزه را همین لعنتی به مغز مخابره می کند.کیفش را او می کند هیکل خرابش می ماند برای ما .کنترلش هم که دستمان نیست !عذابش برای ماست.
از ماست که بر ماست
ReplyDeletep;
دقیقا
ReplyDeletesalam man husainam, moshkel az zaban ma nist moshkel az bi ENSAFI ma ast
ReplyDelete