Home-made cakes can bring smile to anyone’s face:)
Order your favourite cake for your special event today and don't forget to share if you know anyone who might like one!
sarab1345@yahoo.ie
00535 86 7306683

Thursday 9 June 2011

نگران نباش مدلشونه

خسته و عصبانی  به نظر میرسه .گاهی میشینه گاهی پا میشه قدم می زنه .هی زیر لب با خودش یه حرفایی می زنه  بعد مشتشو محکم می کوبه تو دیوار.پا میشه از توی کشوی کابینت یه چاقو بر می داره وشروع می کنه به فریاد کشیدن  و هی چاقو رو بالا و پایین می بره .انگار هر چی که بهش التماس می کنه  فایده ای نداره عصباتی تر از این حرفاست که با خواهش و تمنا آروم بگیره  و ناگهان چاقو رو مستقیم فرو می کنه توقلبش و چند تا ضربه می زنه.از التماس افتاده همه جا غرق خونه حتی ناله هم نمی کنه دیگه تو چشاش هیچی  نیست نه التماس نه ترس نه خشم و نه نفرت تو چشاش  نگاه نمی کنه خشمش فرو کش کرده حالا ترس و ندامت جای خشمو گرفته آهسته جوری که بیشتر درد نکشه چاقو رو از تو قلبش بیرون میاره  یه نگاه به دوروبر می اندازه همه جا پره شده از خونی که از قلبش بیرون پاشیده وجدانش عذابش می ده بعد حرکاتش سریعتر میشه تند تند شروع میکنه به نوازش قلبش اما هنوز به چشاش نگاه نمی کنه قلبو می گیره تو دستش و سعی می کنه  زخمای ایجاد شده رو بخیه بزنه بعد هم روشو مر حم میزاره هنوز جرات نداره به چشاش نگاه کنه بغلش می کنه نوازشش می کنه ودرِ گوشش آهسته  لالایی می گه تا خوابش ببره و کمتر درد بکشه هی مرحم روی زخمهارو عوض می کنه همه خونی که پاشیده شده اینور اونور تمییز می کنه. مهربون شده .زخمها دارن رو به بهبود می رن چند بار جرات می کنه یواشکی به چشاش نگاه کنه .یه چیزایی تو چشماش دیده میشه یه چیزایی به رنگ بخشش . زخمها دیگه خوب شدن فقط اثرشون کنار زخمای قبلی روی قلب باقی مونده.قلبشو نوازش می کنه ودزدکی نگاه می کنه به چشمش توی چشمش لبخنده از رو محبت. خدا رو شکر همه چی تموم شده ولی انگار نه هنوز.باز یه صدایی میاد یه صدا که داره اذیتش می کنه خسته شده عصبانیه پا میشه قدم می زنه مشتشو محکم می کوبه تو دیوارو میره که از کشوی آشپز خونه اون چاقو تیزه رو برداره...ا 
اینا هم اینجوری با هم خوشن .مدلشونه  

5 comments:

  1. این قلب باید خیلی بزرگ باشه تا بتونه در برابراین همه نامهربونی باز خوش باشه، از روی محبت لبخند بزنه ،زخمای گهنه و تازه رو ببینه ولی بازم بگه خدا رو شکر همه چی تموم شد!شایدم چاره ای جز این نداره!شایدم خیلی عاشقه!تو بگو کدومش؟

    ReplyDelete
  2. کسی چه می دونه شاید همش!

    ReplyDelete
  3. چهارگاه10 June 2011 at 02:26

    معرفى ميكنم مژگان گارسيا ماركز !

    ReplyDelete
  4. آموختم كه مادران از همه بهتر می‌دانند

    ReplyDelete
  5. آخی ی ی . یهو احساس بدبختی کردم

    ReplyDelete