Home-made cakes can bring smile to anyone’s face:)
Order your favourite cake for your special event today and don't forget to share if you know anyone who might like one!
sarab1345@yahoo.ie
00535 86 7306683

Monday 13 June 2011

خشت آگاهی . دیوار فاصله


وقتی ازدواج کردن دو سال بیشتر اختلاف سنی نداشتن.خیلی با هم مچ بودن خواسته هاشون سلیقه هاشون  حتی رفتارشون اونقدر به  هم شبیه بود که حسرت خیلی ها رو دنبال خودش می کشید.خوشبخت بودن خیلی . با هم سریال میدیدن . با هم موسیقی گوش میدادن وهر دو لذت می بردن دوستاشون مشترک بودن و خیلی چیزای دیگه. اینا ادامه داشت تا یه روز بزرگتره تصمیم گرفت یه تنوعی  به زندگیش بده . کوچیکتره اما از همونی که بود راضی بود علاقه ای هم به تغییر و تنوع نداشت .بزرگتره شروع کرد به خریدن کتابهای جدید وقتهای بیکاریش کتاب می خوند بعد یه دفعه تصمیم گرفت درسشو ادامه بده لیسانسشو تبدیل کنه به فوق لیسانس ارتقا  شغلی بگیره و همین کارم کرد.تمام وقت بیکاریشو گذاشت برای چیزی که بهش می گفت پیشرفت . ولع خوندن و دونستن وجودشو گرفته بود. کوچیکتره خوشحال بوداز اینکه شریک زندگیش قدم تو راه پیشرفت گذاشته مخصوصا که  ارتقا شغلی درآمد خانواده کوچیکشونو زیاد کرده بود.اما یه چیزایی سر جاش نبود.دیگه با هم سریال نمی دیدن . بزرگتره تا آخر شب فیلمهایی رو تماشا می کرد که کوچیکتره رغبتی به دیدنشون نداشت.دوستاش آدمهای جدیدی  شده بودن با افکاری که اون کمتر ازش سر در میاورد .دیگه با هم مهمونی نمی رفتن چون بزرگتره همیشه یه کار دیگه داشت که باید انجام می داد.. رفتار و حرفهای بزرگتره فرق کرده بود انگار که الان 10 سال از اون یکی سنش بیشتره  توی چشم دیگران  رفتارش موجه تر و منطقی تر شده بود.اونا از هم فاصله گرفته بودن و این فاصله با دانش و آگاهی بزرگتره بیشتر و بیشتر هم میشد . هرخشت آگاهی دیوار فاصله شونو بالا و بالاترمیبرد اونقدر که دیگه با هم مچ نبودن دیگه سلیقه هاشون یکی نبود دیگه  کسی حسرتشونو نمی خورد

1 comment:

  1. ما ایرانی‌‌ها تا کی باید حسرت زندگی‌ دیگران را بخوریم تازه وقتی‌ دو نفر بدبخت بشن دیگه میشیم مهربون، و دیگه حسرت نمیخوریم، به نظرم باید خیلی‌ خودمون را تغییر بدیم مخصوصاً ما ایرانیان که بیشتر در حال حسادت و حسرت خوردن هستیم.

    ReplyDelete