Home-made cakes can bring smile to anyone’s face:)
Order your favourite cake for your special event today and don't forget to share if you know anyone who might like one!
sarab1345@yahoo.ie
00535 86 7306683

Tuesday 21 June 2011

اسمش را هر چه می خواهی بگذار


ایمیل را تمام می کنم کلید سند را می زنم و به آنچه که نوشته ام فکر می کنم.نوشته بودم مادر بودن به همه نگرانی هایش می ارزد.می ارزد که کل جوانیت را بگذاری تا آن موجود کوچولوی نازنین  به جوانی برازنده تبدیل شود..نوشته بودم از لذت مادر بودن وقتی نوزاد کوچکت را در آغوش می فشاری نوازش می کنی  و آرام در گوشش لالایی زمزمه می کنی.نوشته بودم امیدوارم مادر بشویی و این لحظات ناب را با جان و دل لمس کنی.
یک چیزی را هم بگویم.این لذتها فقط یک روی قضیه است طرف دیگرش تمام عمر نگرانی است. تب دندان شیرخشک پوشک تاتی تاتی منحنی رشد...مدرسه معلم ظرف چاشت املا ببر بیار بپز بشور
به همین جا که ختم نمی شود مادر که باشی همه اش نگرانی است.حس مادری است هیچ کاریش هم نمی شود کرد .چشمم کور وقتی داشتم لذت مادر بودن را تجربه می کردم باید فکر دلواپسی هایش را هم می کردم.اما می ارزد. می ارزد که همیشه نگران باشی اما مادر باشی.
دارم نوشته های ایمیلم را زمزمه می کنم برای خودم که رضا  صدایم می کند.میروم توی آن یکی اتاق تلوزیون دارد یک فیلم مستند از ایران پخش می کند.من که می رسم رسیده است به صحنه دلخراش مرگ ندا با آن صورت پر خون با آن چشمها که زل زده به دوربین. همان دو سال پیش که فیس بوک پر شده بود از این فیلم من حتی  یک بار هم نتوانستم ببینم و حالا تلوزیون ایرلند دارد آنرا نشان می دهد.
از اتاق می زنم بیرون طاقت دیدنش را ندارم.هنوز صفحه ایمیلم باز است.به جمله هایی که برای دوستم نوشتم فکر می کنم .یعنی می ارزد که مادر باشی مادر ندا  آقا سلطان مادر سهراب اعرابی مادر محمد مختاری ومادر خیلی های دیگر که من نامشان را نمی دانم. بخدا اینها فرشته اند.آسمانی اند .فقط باید مادر باشی که بفهمی الان توی دل هر کدامشان چه می گذرد.
کاش به آخر ایمیلم اضافه می کردم مادر بودن بهترین قشنگترین لذت بخش ترین حس دنیاست به شرطی که فرزندت را ناجوانمردانه از تو نگیرند 

3 comments:

  1. حس مادر به فرزند یک شاخه بزرگ، اصلی و سبز از حس عشق هست. پس برای من قشنگترین، لذت بخش ترین حس دنیا عشق هست به شرطی که من را ناجوانمردانه از آن محروم نکنند.

    ReplyDelete
  2. خوش به حال مادرهایی که فرزندانی داشته اندبه بزرگی یک ملت. و حیف آن مادرها ، آن بچه ها...

    ReplyDelete
  3. دیشب پارازیت شیون مادر ندا را در دومین سالگردش بر مزارش نشان داد،هرگز مادر نخواهم شد!هرگز! چطور از آن خیابان شوم بگذرم؟چگونه به اتاقش نگاه کنم؟چگونه در به در خیابانها شوم به جستجوی فرزندم؟چطور فرزندم را ببینم زیر مشت و لگد کبود شده؟چطور اورا آویخته بر دار
    تجسم کنم؟!..هرگز!گرچه ،اندوه همه فرزندان سرزمینم مرا بی قرار کرده..از آنکه به عقیده در بند است و آنکه به جرمی در بند.. مگر آنکه دزد و معتاد و قاچاقچی هست،مادر ندارد؟!برای او هم اندوه دلم را به درد می آورد،..برای او اندوه مادرش را هم دارم که سرشکسته در انتظار فرزند هست و حتی شیون هم نمیتواند بکند..اندوه او را دارم که هر لحظه نوزادی و کودکی معصومانه فرزندش را به یاد می آورد و امروز او را میبیند که چنین است...با این همه درد ،چطور مادر شوم؟

    ReplyDelete